سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ردپای شیطان - ::₪ ° کلاغه به خونه ش میرسه؟ ° ₪ ::
  • رها آزاد

    بچه ها داشتن منچ بازی میکردن تو اتاق...الی 6 نمیاورد که بره تو بازی...هی میگفت خدااااااکاشکی شیش بیارم...یادم افتاد 6 عدد شیطانهدعوا...دیگه با پنج بازی کردن تا اخر...اصلا!
    چطور ما نمیفهمیم و اون ملعون توکاره تا خودشو با نشونه های شومش برای ما محبوب کنه...چقدر از جفت 6 خوشم میومد قدیما...الان ولی میترسم...ترسیدم

    پ.ن.
    1-نمیخوام شیطان منو به آرزوم برسونه خدایا...خودت منو بکش...

    2-من امروز از توسایت دانشگاه یه پست گذاشتم مدرک داشتناما الان هرچی وبلاگمو باز میکنم نمیادمشکوکم...من پستمو میخوام...گریه‌آور

    3-الان که چک کردم بودش...پوزخند

    4-چرا من باید هرجاوهربار مشخصات متولد بهمن رو دیدم مث احمقا تو فایل دخیره کنم و هربار چشمم بهش میفته دق کنم؟؟؟
    با تمام وجود غمگینم اما نمیذارم بچه های اتاق و کلاس بو ببرن...با پررویی میخندمدروغ

    5-برای تمام نعمتهای خوب و نیتهای پاک این دنیا شکیبا باش...تا اخرین لحظه ی ممکن در زندگی صبورباش چون هیچوقت نمیتوانی حدس بزنی کی ممکن است کسی بیایدو موجب جهش مسیر زندگی‌ات شود یا باعث شود زندگی ات معنایی فراتر از آن حقیقت ذاتی‌اش پیدا کند...(زندگی از دید یک ادامس تخ شده--پاتریک پار)
        5-1نوشتمش چون یه روز فکر میکردم کسی موجب تغییر مسیر زندگیم شده...که معنایی فراتر ...وباقی قضایا...اما من اندازه ی آدامس تخ شده هم نبودم...دیگه صبرو شکیبایی مرد...بذار باد بیاد و منو باخودش ببره...دیگه صدای کلاغای محبوبمم آرومم نمیکنه(دلنوشته های یک مترسک گمشده)



    *


    _zoom