سفارش تبلیغ
صبا ویژن
stay with us - ::₪ ° کلاغه به خونه ش میرسه؟ ° ₪ ::
  • رها آزاد

    این روزا گاهی احساس می کنم یه عروسک خیمه شب بازی کهنه م که تمام بنداش پوسیده...هر لحظه ممکنه یکی یا تمام بندا پاره بشن و من مثل یه هیچی تو خودم مچاله بشم...می ترسم...برای اولین بار از مرگ می ترسم...از بیماری...من می خوام تا آخرین روز عمرم کنار تو باشم.سالم و سر حال...خدایا اجازه بده این بندا چندسال بیشتر دوام بیارن...نذار به این راحتیا بپوسن و پاره بشن...من به سلامتی و خوشحالیم برای خوشبخت کردنش، برای عمل کردن به قولی که به مادرش دادم، نیاز دارم...خدای من تنهام نذار... تنهامون نذار...

    پ.ن.

    1-نشستم مثل بدبختا تا صبح ترجمه کردم و بعدم تایپ کردم اونوقت صبح بعد نماز که ایمیلش کردم نفهمیدم که به آدرس اشتباهی فرستادمش... بعد دوروز که ایمیلمو چک کردم میبینم بهم ایمیل زدن که  پس چی شد ترجمه...و نگاه کردم دیدم که چه گندی زدم...بدیش این بود که دیر دیدم.ترجمه مجدد واگذار شده بود...مرده شوره تو ببرن رعنا که اگه تو ایمیلتو چک کرده بودی عوض هی ول گشتن تو فیس بوک و گودر و گوگل پلاس...الان زحمت من هدر نرفته بود...بمیری فقط با او بشکه های اجتماعی کوفتی و اینترنت 24ساعتت کوفتت بشه.

    2-خیلی دوست دارم خواننده ی مورد علاقه...دیوونه تم. دیدی آخرش مال خودم بودی از اولش...



    *


    _zoom