رها آزاد
داشت به رفقاش میگفت:آره پرندهها مث ما نیستن که!وقتی بچه شون بزرگ شد...وقتی بالاش انقدر بزرگ شد که بتونه بپره از لونه میندازنش بیرون... کاشکی منم پرنده بودم...یعنی بچهی یه پرنده!!!کلاغ لطفآ... |
رها آزاد
کمی که در منند کمی که با منند دلشان میگیرد کلمات... و در هیئت پرندهای به نام شعر آوازخوانان از من میگریزند... رها-7/10/87 |
رها آزاد
شد شد،نشد نشد |
_ |