رها آزاد
یه اردوی دو روزه با دانشگاه رفتیم چابهار...بجزقسمتای داخل اتوبوسش بقیهش خوب بود...البته اگر ارقام نجومی جنسا و شوری آب حمام و دستشوییا و اینا رو ندیده بگیرم.اما تو اتوبوس از لحظهی تلخ حرکت به سمت چابهار تا لحظهای که ساعت دوازده نیمه شب در اتاق رو پشت سرم بستم، انقد وحشیا جیغ زدن و کل کشیدن و ترانه خوندن و رقصیدن که وقتی اخرای مسیر برگشت بودیم حس کردم از یه کنسرت خارج از کشور دارم برمیگردم...واقعا خوبه بعضیا رو محدود میکنن تو این مملکت...
پ.ن. |
_ |