رها آزاد
تو که به من نه تبریک گفتی نه هدیه دادی عیبیم نداشت...اما من چی بگم که هرچی جوراب خریده بودم این دوهفته هی گرفتی پوشیدی و من چیزی ندارم فردا بهت بدم...
نگاهم کردی...
من آنجا نبودم
سیگاری گیراندی
قطره اشکی محو در دود سیگار
میخواستم پاک کنم اشکت را
اما من آنجا نبودم
تنها و غمگین
میخواستم پرکنم تنهاییت را
اما من آنجا نبودم
از غم بخود میپیچیدی
میخواستم در آغوشم جا دهم تو را
اما
من آنجا نبودم
.
.
.
من کجا بودم که این همه نبودم؟