رها آزاد
دوستمان که نمی دارند
دریچه های ویرانیم
شاید تَرَکی گنگ بر دریچه ی متروکیم
یا باز همان چراغ خاموشیم
در آینه ای کهنه می تابیم
به خیابان بی انتها و خاکستری عصر می نگریم
بی تَجَسُد آشنای هوایی
که هواییمان کند.
دوستمان که نمی دارند
آینه های ویرانیم".